جادو سه معناي مختلف دارد. يكي جادوي ماوراءالطبيعه است كه در داستانهاي تخيلي و با ورد و طلسم صورت ميگيرد؛ مانند جادويي كه قورباغه را به شاهزاده و كدوتنبل را با جرقههاي چشمگير به توپ بازي تبديل ميكند. جادوي ديگر مخصوص صحنه نمايش است. شعبدهبازي و چشمبندي چيزي جز تردستيهاي زيركانه و بهرهگيري از خطاي ديد نيست و بالاخره جادويي كه ميتوان آن را در توفاني عظيم بر فراز يك دره عميق يا در جلوه چشمنواز كهكشان راهشيري در يك شب صاف و بدون ابر و به دور از آلودگي نوري شهرها مشاهده كرد، همان جادوي نگاه دقيق به صورت يك مورچه از در عكسي كه با ميكروسكوپ الكتروني تهيه شده است. پديدههاي ماوراءالطبيعه در سرگرميهاي كودكانه از داستانهاي «هانس كريستيناندرسن» گرفته تا انيميشنهاي «والت ديزني» و قصههاي «هري پاتر» حضوري پررنگ دارد. ولي جادوي مسحوركنندهاي هم هست كه بايد آن را در جهان واقعي جستوجو كرد. جادويي كه بهترين راه درك آن راه علم است. من به تازگي تصميم گرفتم كتابي براي كودكان بنويسم چرا كه دوست دارم آنها نيز در لذت بردن از جادوي علم با من همراه شوند. جادوي ماوراءالطبيعه تا به حال اتفاق نيفتاده و هرگز نخواهد افتاد. هيچ قورباغهاي نميتواند به شاهزاده تبديل شود چون شاهزادهها موجودات بسيار پيچيدهاي هستند. ميتوان آنها را مجموعهاي حيرتانگيز از اتمها دانست. از نظر رياضي احتمال اينكه چنين مجموعه اعجابانگيزي تصادفي كنار يكديگر قرار بگيرند، صفر است. شاهزادهها ميتوانند راه بروند، صحبت كنند، بينديشند و پيانو بنوازند. شما هم ميتوانيد قطعههاي ريزريز شده بدن چند قورباغه را درون يك جعبه بريزيد و آنها را به صورت اتفاقي كنار يكديگر بچينيد و دوباره آنها را خوب با هم مخلوط كنيد و اين كار را يك ميليون بار تكرار كنيد. با وجود اينكه همه اتمهاي مورد نياز براي ساختن پيكر يك شاهزاده را در اختيار داريد، حتي يكبار هم تركيب نهايي شما يك شاهزاده از آب درنميآيد. درست به همين دليل است كه نظريه «انتخاب طبيعي» داروين اينقدر برجسته و ارزشمند است. نظريه داروين، تنها نظريهاي است كه نشان ميدهد چگونه علتهاي كاملا طبيعي ميتوانند به يك طراحي بسيار پيچيده منتهي شوند. كليد حل معما در «انتخاب طبيعي» است. در واقع رويدادهاي تصادفي مانند جهش ژنتيكي، آهستهآهسته و به صورت تدريجي اثرات خود را بر جاي ميگذارند. پيشرفت اين رويدادها به قدري آرام و ملايم انجام ميشود كه هيچ گامي باعث ايجاد تغييرات ناگهاني و غيرمعقول در نسل كنوني نسبت به نسل قبلي نميشود. جادوي ماوراي طبيعي، نامفهوم و غيرمنطقي است. اگر در مشاهدهاي، قوانين فيزيك به شكل غيرمنطقي نقض شود، براي توجيه آن فقط ميتوان سه احتمال را در نظر گرفت:
1- مشاهدات صحيح نبوده، به درستي گزارش نشده يا جعلي و ساختگي بوده است.
2- يك اتفاق بسيار نادر با دخالت بيسابقه پديده شانس و تصادف به وقوع پيوسته است. حتي در يك بازي ساده مانند «بريج» هم احتمال اينكه هر كدام از بازيكنان در آغاز بازي و پس از تقسيم كارتها، فقط يك نوع از چهار نوع كارت را دريافت كند فقط يك در 536447737765488792839237440000 بازي است. البته اين احتمال براي همه حالتهاي ممكن شروع بازي هم دقيقا همين اندازه است ولي چون در حالتهاي ديگر هيچ ويژگي خاصي وجود ندارد، به آنها توجه نميكنيم.
3- قوانيني كه ما براي فيزيك تدوين كردهايم به بازبيني نياز دارد. اين كار پيش از اين سابقه داشت و احتمالا بعد از اين هم انجام ميشود چرا كه علم هيچ ارزشي ندارد، مگر اينكه با تواضع بپذيرد كه هنوز هم چيزهاي زيادي براي فهميدن باقي است.
دانشمندان به تازگي ادعا كردند ذرهاي به نام «نوترينو» ميتواند سريعتر از نور حركت كند (حتي در دل يك صخره). اگر اين مشاهده با قطعيت تاييد شود (كه البته در اين مورد با يك اگر بزرگ مواجهيم. نگاه كنيد به احتمال شماره يك همين مطلب) يا بايد نظريه نسبيت انيشتين را كنار بگذاريم يا اينكه احتمال سفر به زمان گذشته را جدي تلقي كنيم. چنين احتمالي از نظر فلسفي دلهرهآور است چرا كه در اين صورت پيامد رويدادها را قبل از علت آنها ميبينيم. ادعاي وجود احتمال ديگري براي وقوع رويدادهاي ماوراءالطبيعه بيمعنا و نامفهوم است. اين ادعا نشاندهنده عدم احساس مسووليت علمي و خيانت به روح كنجكاو خستگيناپذيري است كه وجه تمايز انسان و موجودات ديگر است. اگر به خداوندي معتقديد كه آفريدگار قوانين فيزيك است، شايد بيان اينكه او گاهي اوقات از روي ميل و هوس خود از آن قوانين تخطي ميكند، نوعي كملطفي به او محسوب ميشود. وردهاي داستانهاي تخيلي، اتفاقات خارقالعاده و افسانهها، دستمايههاي بسيار خوبي براي داستان است و من در سراسر كتابم (جديدترين كتاب «ريچارد داوكينز»، «جادوي واقعيت» نام دارد كه با هدف آشنايي كودكان با دنياي علم نوشته شده است-م) از آنها استفاده كرده و لذت بردهام ولي حقيقت كه همان علم است به معناي واقعي و هيجانانگيز كلمه، «جادوييتر» از همه افسانههاي ساختگي است. علم جادوي خود را دارد: جادوي واقعيت.
Time, Nov. 2011