هنر تا ظهور مدرنيته در قرن 19 ميلادي، هميشه در سيطره ادبيات و فلسفه بوده است؛ فلسفه با تحليل زيباشناسي و از سويي ديگر متجلي كردن انديشه اديبان در هنر، اساس فكري و ايدهپروري در حوزه هنر تا پيش از ظهور تاريخ و پس از آن بوده است. همين موضوع نشانگر آن است كه در هر كشور و منطقه جغرافيايي كه مباحث انديشهاي و ادبي پررنگتر بود به همان اندازه هنر نيز در اين فرهنگها جاريتر بوده است. ايران به عنوان يكي از بزرگترين كشورها در طول تاريخ با فرهنگ انديشهورزي و ادبي خود، سابقهاي كهن در زمينه هنر دارد و بر همين اساس نگارگري ايراني از بارزترين و كهنترين هنر ايرانيان است. حال با اين مقدمه ميتوان نگاهي عميقتر به آثار متاخر استاد حجت شكيبا داشت كه او را ميتوان از معاصرترين هنرمندان نگارگري ايران دانست.
يكي از شاخصترين نقاشان ايراني كه در سه دهه اخير توانسته در حيات نقاشي ايراني آثار قابل تاملي از خود بهجا بگذارد، حجت شكيباست. پس از پيروزي انقلاب از آنجا كه رويكرد به هويت ملي و فرهنگ و هنر سنتي و قومي از شعارهاي درخور توجه در زمينه فرهنگ و هنر شد، توجه نقاشان جوان به استفاده از هنرهاي سنتي ايران جلب شد. در اين ميان، استاد شكيبا در آثارش به بازسازي فضاهاي نقاشي سنتي ايراني با رنگ و روغن و گاه سه بعدي ساختن آنها پرداخت؛
در واقع هدف او رسيدن به تصوير جهاني از منظر تفكر و توجه به ابعاد زيباشناسانه ايراني است. شكيبا از طريق به كارگيري رنگهاي تخت، زنده، متنوع، سمبليك، كنار نهادن پرسپكتيو و سايه روشن، تصوير خطوط كند و تند و ساده كردن فرمها به شيوه خاص خود در نقاشي ايراني رسيد. او از جمله نقاشاني است كه با بهرهگيري از برخي از دستاوردهاي هنر مدرن غرب در زمينه قالب رنگ، خط و بافت از يكسو و نقاشي شرق دور در زمينه تركيببندي، فرآيند نقاشي خود را به گونهاي كرده كه از يكسو ديدگاه كلي آن برگرفته از فرهنگ ايراني است و از ديگر سو با زبان نوين هنرهاي تجسمي امروز جهان پيوند دارد و از آن كمك ميگيرد.
شكيبا از جمله نگارگران جديدي است كه ميكوشد از طرق مختلف آثارش را با سليقه زمان سازگار كند، در نتيجه برخي ويژگيهاي متمايز با نگارههاي قدما به مرور در آثار او بروز كرده است. يكي از ويژگيهاي نگارگري كنوني توجه خاص به نمايش چهره است. چهره در آثار نگارگران جديد بسيار زيباتر و متنوعتر از آنچه در آثار قدما ديده ميشد بروز پيدا كرده و صورتها بيشتر از آثار گذشتگان، خصوصيات نژاد ايراني را بازگو ميكند. اين موضوع در تمامي آثار دورههاي مختلف آثار شكيبا از جمله دو مجموعه آثار متاخر او، بهخوبي ديده ميشود. همچنين در پارهاي از آثار نگارگران جديد، قانون مناظر و مزايا به وجهي تازه و خاص خود نمايان ميشود. امروز با آنكه بسياري از اينگونه نقاشيها به صورت قطعه مستقل و در ابعاد بزرگ ارايه ميشوند باز قالب آنها مانند آثار كهنتر از اشعار گويندگان گذشته چون فردوسي، نظامي، سعدي، حافظ، خيام و... هستند. در آثار استاد شكيبا اين توجه نيز وجود دارد كه در نمايشگاه كنوني وي تصاويري از شاهنامه ارايه شده كه ميتوان به آثار «فردوسي»، «سيمرغ»، «سهراب و گردآفريد» و «رستم و ديو» اشاره كرد.
از سوي ديگر شكيبا در مجموعه آثار متاخر خود با دور شدن از نقاشيهاي كهن كه به ريزهكاريها توجه دارند به كم كردن آن پرداخته و به صورتي بسيار سادهتر اما زيباتر و گوياتر، آثار خود را عرضه كرده است. او با توجه به اينكه پرسپكتيو در نقاشي ايراني وجود نداشت، پرسپكتيو را در آثار خود به ساده كار گرفته و نقشها را به واقعيتي هنرمندانه تبديل كرده است. شكيبا با دور و نزديك كردن اشيا با خطوط پهن يا نازك، فاصله را براي مخاطب قابل احساس كرده است.
اما از ديگر ويژگيهاي آثار استاد شكيبا بُعد زمان دادن به آثارش با ايجاد تَرك است. شكيبا به شيوهاي خاص با ايجاد تَرك در تابلوهاي خود دست به ايجاد حسي فاصله زماني براي مخاطب زده تا او را با يافتههاي ذهنياش از تاريخ بيشتر تعميم دهد. او همچنين در آثارش همچون قدماي نگارگر توجه خاصي به نقش زن دارد اما در آثار استاد شكيبا، زن نه نمادي از موضوع زيباپرستي دارد، بلكه نگاه او به زن از نوع اسطورهاي است؛ اسطورهاي از استقامت، رشادت و پايداري كه در زنان ايران زمين بسيار يافت ميشود.